حبل المتین
ارایه ی بهترین اطلاعات مذهبی
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:مراجعگرانقدر,مراجع,تقلید, :: ::  نويسنده : یاسین غفاری

 



 حضرت آية اللّه العظمى محمّد ابراهيم جنّاتى، سال ١٣١١ هجرى شمسى در شاهرود ديده به جهان گشودند . در شش سالگى به اشاره پدر به فراگيرى قرآن مجيد و ادبيات فارسى پرداخته و در يازده سالگى وارد مدرسه علميه شاهرود گرديده و در مدت چهار سال موفق به اتمام مقدمات و مقدارى از سطح عالى شدند . هنوز هيجده بهار از عمر ايشان نگذشته بود كه سطوح عاليه فقه و اصول را به ضميمه منظومه سبزوارى به پايان رسانده و به منظور گذراندن مراحل بعدى به مشهد هجرت كرده و از درس هاى اساتيد آن حوزه علمى بهره فراوان بردند.

پس از مدتى به قم رفته و با شركت در درس خارج فقه آية اللّه العظمى بروجردى و خارج اصول امام خمينى به تحصيل ادامه دادند . سپس به نجف اشرف مهاجرت نموده و بيست و پنج سال در آن مركز علمى اقامت گزيدند، كه بيشتر آن صرف استفاده از محضر پرفيض استادان آن حوزه علميه مانند آيات عظام شاهرودى، حكيم، شيرازى، حلّى، زنجانى و خويى گرديد .

به موازات تحصيل به تدريس رسائل و شرح لمعه و نيز تأليف روى آوردند . يازده سال در جامعة النجف كتاب هاى سطح عالى حوزه (رسائل، مكاسب و كفايه) را جمعاً در سه دوره تدريس كردند و همچنين در سال هاى آخر اقامت در نجف اشرف، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانى، خارج اصول تدريس مى كردند. در نجف كتاب هاى بسيارى به رشته تحرير درآوردند، از جمله تقريرات درس خارج فقه مرحوم آية اللّه العظمى شاهرودى را به صورت مجموعه اى پنج جلدى ، به تشنگان معارف فقهى عرضه كردند .

در سال ١٣٥٨ هجرى شمسى با مراجعت به ايران و اقامت در شهر قم ، همچنان كار تدريس و تأليف كتب و مقالات علمى را پى گرفتند . خارج فقه و اصول بگونه متداول در حوزه و نيز فقه ، اصول ، علوم قرآن و علوم حديث بگونه تطبيقى ، جملگى موضوعاتى بوده اند كه همواره به تدريس آنها در قم اشتغال داشته و دارند .

 



ادامه مطلب ...


  

بسم الله الرحمن الرحيم

 

يكي از مهمترين ره آورد مكتب انسان ساز اسلام ، ساختن وپرورش دادن انسان است . انساني كه بار امانت ورسالت الهي را در عمق جان وروح كه بار امانت ورسالت الهي را در عمق جان وروح وروان خويش بارور ساخته وجان خود را در راه بسط گسترش آن نثار وايثار مي كند وزيباترين و زيبنده ترين جلوه گاه اين هنر واثر پس از بعثت نبي مكرّم (صلى الله عليه وآله وسلم) پرورش يا فتگان مكتب رسالت ونبوت ، امامان معصوم (عليهم السلام) بوده اند . كه در صحنه اجتماعي ومردمي در طول تاريخ حضور عيني ونقشي جاودانه داشته و دارند كه نه تنها در صحنه جهاد واجتهاد بلكه در صحنه هاي اخلاق ومنش وروش وگفتار وكردار خويش آيات الهي را تجسم عيني بخشيدند وبراي جامعهِ بشريت ـ در گذر زمان ـ تفسير كردند وجويبارهايي از كوهسار انديشه وخرد وسر چشمه هاي گوارايي از معرفت و معنويت وحقيقت از زلال روح وروانشان براي هميشه تاريخ وهمه بشريت جاري ساختند و از محضر روح پرور وخرد نواز آنان معارف الهي وعلوم اسلامي وانديشه هاي انساني چون نسيم سحري واشراق نور خورشيد وباران دانش بهاري بر كوير عطشناك انسان وانسانيت جاري گشت وانسانهاي خفته رابيدار و روحهاي سرگشته وسرگردان را پناهگاه وجسم وجان آدميان را باشور ايمان وعشق وشوريدگي وبه آب تقوي وپتك رياضت صيقل بخشيدند. بگونه اي كه كوثر گوارائي از كوهسار آدميان جوشيد وگلبوته هاي مهر وعطوفت وادميّت روئيد وانگاه كه انسان مظهري از اسماء الهي گرديد خداوند بر اين شاهكار خلقت خويش با آن شور عارفانه وايمان خالصانه وبه جلوة جلال درون وكمال برونِ گل سر سبد افرينش ، افرين فرمود: ((فَتَبَارَكَ اللَّهُ احْسَنُ الْخَالِقِينَ)) (1) .



ادامه مطلب ...


    

ولادت 

حضرت آيت ا... العظمى‏ موسوى اردبيلى ، سحرگاه سيزدهم رجب 1344 ه ق، مقارن با سالروز ميلاد اميرالمؤمنين‏عليه السلام و برابر با 8 بهمن 1304 ه ش در شهر اردبيل ، در خانواده‏اى روحانى وتهى‏دست متولد شدند . پدر ايشان روحانى بزرگوار مرحوم سيد عبدالرحيم و مادرشان، زنى پارسا مرحومه سيده خديجه بود كه پيش از آن صاحب هشت فرزند دختر شده بودند . ايشان كه آخرين و تنها فرزند ذكور خانواده بودند ، در سال 1346 ه ق ، در دو سالگى مادر خود را در اثر بيمارى حصبه از دست داده و تحت مراقبت خواهرانشان قرار گرفتند . 



ادامه مطلب ...


 


ضرورت داشتن مرجع تقلید

pdf

ضرورت داشتن مرجع تقلید ؛ پژوهشگر: مهدی صدوقی دانشجوی مقطع کاردانی رشته آموزش ابتدایی

چکیده:

اعتبار تقلید. این عنصر به راحتی می تواند ارزش، اعتبار و هویت شناخت های تقلیدی را نمایاند. پیداست آنچه که مطلوب همه انسانها، از هر ملل و نژادی در همه دورانهاست، شناخت اصیل و مستند به حواس و استدلال واقع گرایانه می باشد نه شناخت تقلیدی که درواقع، انعکاس ثانوی از واقعیات است. ممکن است برخی شناخت های حاصله از تقلید نامعقول و غیرمنطقی باشد علت آن این است که تقلید بر پایه دلیل و برهان استوار نبوده. بدیهی است که در این صورت نتیجه ای بهتر از این نباید انتظار داشت. تقلید فاقد برهان در درون انسان باشعور وجود ندارد. وقتی که انسان سراغ شناخت اصیل و ریشه دار می رود کمتر برای یافتن شناخت هایی که به وسیله به دست می آید تکاپو می کند. این شعور فطری به انسان می قبولاند که شناخت های به دست آمده از تقلید انعکاس ثانویه از واقعیات است. اگرچه همه تقلیدها هم مستند به دلیل و برهان است. تقلیدی که در قرآن ممنوع گردیده، هم مستند به دلیل و برهان بوده و آن هم «کهن بودن آراء و اندیشه های پدرانشان» بود.



ادامه مطلب ...


 


الحمد لله ربّ العالمين والصلوة والسلام على سيدنا محمد وآله الطاهرين

ولعنة الله على اعدائهم اجمعين من الان الى يوم الدين

 

ولادت وخانواده معظم له :

حضرت آية الله العظمى حاج سيد محمد حسينى شاهرودى ، در ماه جمادى الاول سال 1344 هجرى قمرى ، در نجف اشرف ديده به جهان گشودند ودر خانواده اى رشد ونمو كردند كه از متديّن ترين وبا تقواترين بيوت علمى نجف اشرف به شمار مى رفت ، چه آنكه از طرف پدرى ، والدى همچون مرحوم آية الله العظمى حاج سيد محمود حسينى شاهرودى داشتند كه مستغنى از تعريف وبى نياز از توصيف مى باشند .



ادامه مطلب ...


 متن پیام‌ها به ترتیب وصول  به این شرح است: 


 

بسم اللّه الرحمن الرحیم ‌ ‌
انا لله و انا الیه راجعون

با دریغ و افسوس فراوان خبر یافتیم که عالم ربانى، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیةاللّه آقاى حاج شیخ محمدتقى بهجت قدس‌اللّه‌نفسه الزکیه دار فانى را وداع گفته و به جوار رحمت حق پیوسته است.

براى اینجانب و همه ارادتمندان آن مرد بزرگ، این مصیبتى سنگین و ضایعه‌اى جبران ناپذیر است: ثلم فى الاسلام ثلمة لایسدها شىِ. آن بزرگوار که از برجستگان مراجع تقلید معاصر به شمار مى‌رفتند، معلم بزرگ اخلاق و عرفان و سرچشمه فیوضات معنوى بى‌پایان نیز بودند. دل نورانى و مصفاى آن پارساى پرهیزگار، آیینه روشن و صیقل یافته الهام الهى، و کلام معطر او راهنماى اندیشه و عمل رهجویان و سالکان بود. اینجانب تسلیت صمیمانه خود را به پیشگاه حضرت بقیةاللّه ارواحنا فداه تقدیم مى‌دارم و به حضرات علماى اعلام و مراجع عظام و شاگردان و ارادتمندان و مستفیضان از نَفَس گرم او و بویژه به خاندان مکرّم و آقازادگان ارجمند ایشان تسلیت عرض مى‌کنم و براى خود و دیگر داغداران از خداوند متعال درخواست تسلا و براى روح مطهر آن بزرگوار طلب رحمت و مغفرت مى‌کنم.

والسلام علیه و رحمةاللّه



ادامه مطلب ...


 

 

﴿ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ‏﴾

حضرت آيت اللّه العظمى آقاى حاج شيخ لطف‏اللّه صافى(مد ظله العالى)، فقيه، اسلام شناس و انديشمند بزرگ معاصر، در سال 1337 هـ.ق، در شهر گلپايگان، قدم به صحنه هستى نهاد.

والدين‏

پدر او عالم عارف، مرحوم آيت اللّه آخوند ملا محمّد جواد صافى، (متولد 1287 هـ.ق) بود كه علاوه بر تخصّص، تحقيق، تأليف و تدريس در گرايش‏‏هاى مختلف علوم اسلامى مانند فقه، اصول، كلام، اخلاق، حديث و ... ، در زمينه هنرهاى ارزشمندى چون شعر و خوشنويسى نيز سرآمد بود. زهد، تقوى، عشق به ولايت و فضيلت‏هاى علمى اخلاقى آن بزرگ مرد، از يك سو و مواضع قدرتمندانه او در سنگر امر به معروف و نهى از منكر و جبهه گيرى‏هاى صريحش در برابر افكار انحرافى، غيرمتديّنان، ظالمان و جابران آن روزگار از سويى ديگر، هر قدر كه مردم گلپايگان را شيفته و مطيع محض او مى‏نمود، هيأت حاكمه، خوانين و زورگويان را در برابرش شكننده‏تر مى‏كرد؛ چنان كه آنها هميشه او را سدّ راه اعمال خلاف شرع و بدعت‏گذارى‏هاى خود ديده و تا زنده بود از غيرت دينى و خشم الهى او مى‏ترسيدند.



ادامه مطلب ...


بسم اللّه الرحمن الرحیم

ایام شهادت امام صادق‏(علیه السلام) در حالى فرا مى‏رسد که من در بستر بیمارى هستم؛ پس قلبم از اندوه پر شده و اشک‏هایم جارى است، از حزن بر مصائبى که بر آن امام بزرگوار(علیه السلام)     وارد شده است، از محاصره و دستگیرى آن حضرت‏(علیه السلام) از طرف عمال منصور و بردن آن بزرگوار(علیه السلام) با پاى برهنه در حالى که حضرت عمامه بر سر نداشت همان‏طور که جدّ بزرگوارشان امیرالمؤمنین‏(علیه السلام) وامام سجاد(علیه السلام) را نیز به آن حال دستگیر کرده و به اجبار بردند تا ترساندن عیالات آن حضرت و رعب و وحشتى که بر اهل بیت حضرت‏(علیه السلام) مستولى شده بود ـ همان‏طور که بر فرزندان امام حسین‏(علیه السلام) در کربلا مستولى بود ـ تا قطعه قطعه شدن قلب مبارک حضرت‏(علیه السلام) در اثر سمّ مهلک، همان طور که قلب جدّ مظلومشان امام حسین‏(علیه السلام) با تیرها قطعه قطعه شده بود، پس از اعماق قلبم آرزو دارم که در احیاى مراسم عزا جهت این فاجعه دردناک شریک باشم و این امر باعث شده تا برادران و فرزندان مؤمنم را مورد خطاب قرار داده و از آنها بخواهم که در احیاى مراسم عزاى اهل بیت‏(علیهم السلام) و در ایام شادى و حزن آن بزرگواران و اقامه مجالس عزادارى براى مصائب اهل بیت‏(علیهم السلام) تلاش نمایند و ضمن برگزارى مجالس با عظمت و پر شکوه، آن را با امور موهن، از قبیل کف زدن و استعمال آلات موسیقى و مثل آن امورى که موجب اذیت اهل بیت‏(علیهم السلام) مى‏شود، هتک ننموده و نیز در ترویج شعائر حسینى، به نحوى که بین طائفه بر حقّ شیعه معروف است و زنده نگه داشتن مظلومیت اهل بیت‏(علیه السلام) در طول تاریخ و گذر زمان تلاش نمایند و براى کسانى که در این شعائر تشکیک کرده و در جهت تغییر و تبدیل یا محو آن تلاش مى‏کنند، مجالى باقى نگذارند که این شعائر، همان چیزى است که سیره علماى ابرار ما بر آن جارى است و شیعیان مخلص اهل ولاء در طول قرون متمادى بر آن مشى کرده‏اند و این خود به کار بستن دستورالعملى است که از حضرات معصومین‏(علیهم السلام) وارد شده است که فرموده‏اند: أَحْیُوا أَمْرَنا و مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیى فِیهِ أَمْرنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ، و نیز وارد شده است: کُلُّ بُکاء وَجَزَع مَکْرُوهٌ ماخَلا البُکاءُ وَالجَزَعُ عَلَى الحُسَینِ‏(علیه السلام) فَاِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ.

همه مؤمنین مى‏دانند که اینجانب وقتى مشاهده نمودم که بعضى از اشخاص در صدد تشکیک در مسلّمات طائفه بر حقّ امامیه و عقاید بر حق آنها هستند و مى‏خواهند مظلومیت صدیقه طاهره، حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) را مورد خدشه قرار دهند، به صورتى واضح و صریح و بدون ملاحظه و مجامله با هیچ شخص، هر کس که باشد، در صدد دفاع از مظلومیت بانوى بزرگوار اسلام و شفیعه روز جزا، فاطمه شهیده مظلومه(‏علیها السلام) و دفاع از حریم عقاید مذهب بر آمدم و مؤمنین را نسبت به خطر این افکار پلید وتشکیکات مخرّب آن مطلع ساختم و در این راه مصائب و اذیت‏هایى را از دور و نزدیک متحمل شدم؛ ولیکن اینها ما را از ادامه راه فداکارى و دفاع از مذهب برحقّ جعفرى باز نداشته و مانع نشده است. به این جهت، به برادران مؤمن و اهل ولایت و با غیرت تأکید مى‏کنم که در مسیر دفاع از مظلومیت اهل بیت‏(علیهم السلام) و عقاید بر حقّ آنها، استقامت داشته باشند و از کید دشمنان مذهب و مکر تشکیک کنندگان و یاوه سرایان نترسند که شما به کمک حضرت حجت‏(علیه السلام) پیروز خواهید بود. به تبلیغات مادى و دنیایى آنها که غرضشان برگرداندن شما از وظیفه دفاع از مذهب حق است، ترتیب اثر ندهید و به آن اعتنایى نکنید. همان‏طور که از علما و فضلا انتظار مى‏رود که نهایت تلاش خود را در این راه مبارک به کار گیرند، هر چند راه سخت و دشوارى است که از معصومین‏(علیهم السلام) وارد شده است: إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ وَجَبَ عَلَى العالِمِ أَنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ سُلِبَ مِنْهُ نُورُ الإیمانِ. در نهایت به برادران مؤمن خود نسبت به ضرورت احیاى این حادثه عظیم؛ یعنى زنده نگه داشتن شهادت رئیس مذهب، امام صادق‏(علیه السلام) تأکید مى‏کنم و از آنها مى‏خواهم که این مراسم را مانند ایام عاشورا و ایام فاطمیه در این سال و همه سال‏ها جهت تحکیم ارکان مذهب جعفرى و تجلیل از این امام بزرگ که حیات خود را در راه نجات ما از هر گونه گمراهى فدا کرد، زنده نگه دارند. از خداوند متعال مسئلت دارم که همه را براى خدمت به ائمه معصومین‏(علیهم السلام) موفق گرداند؛ اِنّهُ سَمِیعُ الدُّعَاءِ قَرِیبٌ مُجِیبٌ.

منبع:fa.tabrizi.org



  یکى از مواردى که در فقیه مقدس، میرزاى تبریزى (قدس سره)به خصوص در هنگام درس بسیار محسوس بود، این بود که وقتى به نام مبارک ائمه (علیهم السلام) مى رسیدند، اخلاص و محبت فوق العاده اى به مقام شامخ اهل بیت (علیهم السلام)ابراز مى کردند. در هر مجلسى که ذکر اهل بیت (علیهم السلام)به میان مى آمد، چشمانشان پر از اشک مى شد و با اخلاص عرض ادب مى کردند. اگر کسى در محضر ایشان مى گفت، «امام على (علیه السلام)»، ناراحت مى شدند و مى گفتند: «مثل سنى ها صحبت نکنید! بگویید: امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (علیه السلام).»

در هنگام درس وقتى به روایتى مى رسیدند که ذکرى از اهل بیت (علیهم السلام)مى شد، صدا در گلوى مبارکشان قطع مى گردید، بغض مى کردند و اشک در چشمانشان حلقه مى زد، به طورى که شاگردان مرحوم میرزا (قدس سره) تحت تأثیر قرار مى گرفتند و اگر روایت شمه اى از مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) را در بر داشت، مرحوم میرزا (قدس سره) تحمل نکرده و اشک مى ریختند، و گاهى طلاب را نصیحت مى کردند و طریقه عرض ادب را عملاً به فضلا و طلاب یاد مى دادند و این برخورد آن قدر جذاب بود که تأثیر عملى بر شاگردان مى گذاشت. ایشان دوست داشتند طلاب در مقابل نام اهل بیت(علیهم السلام) با تواضع و فروتنى کامل، بهترین الفاظ و القاب را به کار ببرند و با عرض ادب و اخلاص، ارادت خود را به آن خاندان ابراز دارند و در مقابل آن بزرگواران خود را هیچ حساب نکنند و درصدد آن باشند که همواره از مقام شامخ اهل بیت(علیهم السلام) دفاع کنند و به مردم یاد دهند که شأن و منزلت اهل بیت(علیهم السلام) به حدى است که رضاى خدا تحقق نمى یابد مگر به رضایت آنان و همواره دعا مى کردند که اهل بیت(علیهم السلام)تفضل کرده و عنایتى نمایند.

منبع:fa.tabrizi.org



 


zendegi

یکى از اعیان و مفاخر فقهاى نامدار شیعه و یکى از اکابر و متبحّرین در علوم اسلامى و یکى از استوانه هاى فقهى و اجتهادى در فقه اسلامى که از نظر آثار و برکات وجودى با برکت بوده مرحوم فقیه مقدس میرزا جواد تبریزى(قدس سره) است بسیار عابد، زاهد، اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. جماعت بسیارى از او بهره بردند. او بر تمام موالین و محبین اهل بیت(علیهم السلام) و فضلاء و طلاب حوزه حق دارد زیرا که در قرن خود در علوم و ولاء اهل بیت(علیهم السلام)تحولى عظیم ایجاد نمود.

هرگاه در پى شناخت ایشان برآییم ایشان را آگاه بر هر فنى خواهیم یافت. جملات مدح و ستایش در معرفى او، ناتوانند. گویا او تندیس علم و دانش و ادب و تجسم فضل و کمال است.



ادامه مطلب ...


 

19_8509010382_L600

 

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی .

ساعت ده شب در حالی که سکوت همه جا را فرا گرفته بود بر بالینشان حاضر شدم، در حالی که نور وجودش را فراگرفته بود آرام در حال ذکر بود، آخرین لحظات خود را می گذراند، من غافل بودم، امیدم از بهبودی ایشان هنوز ناامید نشده بود، او داشت خود را مهیای لقاء میکرد، اخرین الفاظ را صرف نام مبارک اهل بیت(علیهم السلام) می نمود، دستهایش را فشردم، از اعماق وجود با صدای لرزان گفتم که حالشان رو به بهبودی است او داشت وداع می کرد در حالی که من امید به حیاتش داشتم، او به ملاقات آنان که تمام وجود خود را وقفشان کرده بود می رفت، آرام در بستر جای گرفته بود و لبهای مبارکشان در حال زمزمه بود، و با تمام وجود سعی می کرد نام اهل بیت(علیهم السلام) را به زبان آورد و از صورتشان می توانستی نفس مطمئنه را بیابی. 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: ::  نويسنده : یاسین غفاری

 


احادیث اهل بیت(علیهم السلام) و علوم آل محمد(صلى الله علیه وآله)
میرزاى تبریزى(قدس سره) و احترام فراوان به کتب روایى و فقهى
فقیه مقدس، میرزاى تبریزى (قدس سره) در جا به جایى کتاب ها و کتابى که زیر دستى خود قرار مى دادند، بسیار دقت مى کردند و گاهى مى شد که براى برداشتن کتاب جهت زیر دستى، چندین کتاب را بر مى داشتند و دوباره بر زمین مى گذاشتند تا یکى از آنها را انتخاب کنند. به کتب روایى و فقهى احترام بسیار خاصى مى گذاشتند و آنها را با احترام ویژه اى جابه جا مى کردند. ایشان همیشه مى گفتند: «اینها احادیث شریف اهل بیت (علیهم السلام) و علوم و معارف اهل بیت (علیهم السلام)هستند، در حمل و جابه جایى آن دقت شود».

هیچ گاه مشاهده نشد مرحوم میرزا (قدس سره) کتابى را بدون رساندن به سطح زمین بر روى زمین بگذارد. آن قدر خم مى شدند تا کتاب بر روى زمین یا روى میز قرار گیرد و این حرکت میرزا(قدس سره) درسى بود براى اشخاصى که به محضر ایشان مى رسیدند. فرزند ایشان مى گوید: من هیچ گاه ندیدم مرحوم والد (قدس سره)پاى خود را در هنگام مطالعه دراز کند و همیشه چهارزانو مى نشستند و در حالى که کتب دور و برشان را احاطه کرده بود مشغول مطالعه مى شدند. و در هنگام درس، خودشان کتب روایى و فقهى را حمل مى کردند و مى فرمودند: «حمل این کتب امان دست هایم از آتش جهنم است; زیرا اینها همه معارف اهل بیت (علیهم السلام)و فقه آل محمد(صلى الله علیه وآله) هستند.»

منبع:fa.tabrizi.org



 

Untitled-2

ایشان اگر احساس مى کردند شاگردى مستعد است برایش وقت مى گذاشتند و به اشکالاتش گوش فرا داده و پدرانه پاسخگو بودند و به برکت شیوه و عنایت استاد به شاگرد، امروز افتخار سکان دارى حوزه به دست شاگردان آن فقید راحل است.

مرحوم میرزا(قدس سره) روش درسشان مجتهدپرور بود و هرکس در درس ایشان حاضر مى شد طى یک سال درس، مطالب فراوانى کسب مى کرد و موفق مى شد با دست پر، محفل درس را ترک کند. طریقه درس مرحوم میرزا(قدس سره) به نحوى بود که شاگرد را مجبور به تلاش مى کرد. اهمیت به شاگرد از ممیزات درس ایشان بود.



ادامه مطلب ...


 

مرحوم میرزا(قدس سره) و جریان توسّل شخصى به کریمه اهل بیت(علیهم السلام)
حجت الاسلام والمسلمین نورى به نقل از یکى از طلاب بیان مى کند که چند روزى بود زندگى بر من سخت شده بود و واقعاً در تنگنا بودم و از نظر مادى احتیاج عجیبى داشتم و هر چه تلاش مى کردم، فایده نداشت و حقیقتاً زندگى بر ما سخت مى گذشت. یک روز درب خانه ما زده شد، درب را باز کردم و دیدم فقیه مقدس، مرحوم میرزا جواد تبریزى (قدس سره)است و یک کیسه سیاه به دست من دادند و ضمن لبخندى خداحافظى کرده و رفتند. من در این لحظه در فکر بودم و همین که به خود آمدم، دیدم مرحوم میرزا (قدس سره)رفته اند. به داخل منزل رفتم و از اهل خانه سؤال کردم که آیا تو به خانه میرزا (قدس سره)خبر داده بودى که ما محتاجیم؟ همسرم گفت: خیر! ولیکن دیشب به حرم بى بى، حضرت معصومه (علیها السلام) رفتم و گفتم: «خانم! ما سگتیم! یک استخوانى هم براى ما بینداز» این طلبه مى گوید: فکر کردم که میرزا (قدس سره)اشتباهاً به خانه ما آمده، از این رو تصمیم گرفتم که صبح به محضر ایشان بروم و حقیقت مسئله را جویا شوم. صبح بعد از درس فقه به سوى مرحوم میرزا (قدس سره)رفتم. هنوز به میرزا نزدیک نشده بودم که ایشان دست خود را بالا آورد و با اشاره از من خواستند که نزدیک نشوم و فرمودند: «این متعلق به تو است، تردید نکنید» و مبلغى که مرحوم میرزا(قدس سره) به من دادند به همان مقدارى بود که مورد احتیاج من بود و مشکل زندگى مرا حل کرد.

 

 

برگرفته از کتاب زندگی نامه استاد الفقهاء و المجتهدین میرزا جواد تبریزی (ره)



  

تهجد و عبادت در نیمه شب مرحوم میرزا(قدس سره)
فقیه مقدس، میرزاى تبریزى(قدس سره) در طول اقامت در قم نیمه شب، قبل از اذان صبح از منزل خارج مى شدند و براى انجام نافله شب به حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) مشرف مى شدند و در کنار مرقد مطهر حضرت به عبادت و شب زنده دارى مى پرداختند. ایشان با معنویت کامل مقابل ضریح حضرت(علیها السلام) مى نشستند وبعد از خواندن زیارت، شروع به خواندن نماز شب مى کردند. اشخاصى که در دل شب در اطراف حرم تردد داشتند، بارها و بارها مشاهده کردند که مرحوم میرزا(قدس سره) به تنهایى به حرم مطهر مشرف مى شوند و مانند یک شخص عادى با تواضع و فروتنى کامل گاهى در حالى که عباى خود را به سر کشیده تا شناخته نشود وارد حرم مى شدند و در ایوان طلاى صحن کوچک، در مقابل ضریح به عبادت و شب زنده دارى مشغول مى شدند. مرحوم میرزا(قدس سره) همیشه دوست داشتند که طلاب در دل شب بیدار شوند و از آن فضاى معنوى استفاده کنند. ایشان مى فرمودند: طلبه باید همت داشته باشد و خواب را رها کرده و در نیمه شب خود را به معبود وصل کند که مزدها در نیمه شب تقسیم مى شود. نیمه شب ها وقتى مشاهده مى کردند که یک طلبه جوان سحرخیز است و مشغول عبادت مى باشد بسیار خوشحال مى شدند و مى گفتند که ما در ابتداى طلبگى بسیار سعى مى کردیم که مزد نیمه شب را از دست ندهیم.

برگرفته از کتاب زندگی نامه استاد الفقهاء والمجتهدین میزا جواد تبریزی (ره)



    

آقاى حاج کریم رهبر سعادتى برادر کوچک فقیه مقدس، مرحوم میرزا جواد تبریزى (قدس سره) مى گوید: عمر مرحوم میرزا جواد تبریزى (قدس سره)بیش از بیست و دو سال نبود که جهت دیدار از والدین خود از قم به تبریز آمدند و در خانه در حال گفتگو بودیم که درب خانه زده شد. عده اى از اهالى محل از مسجد آمده بودند و اصرار داشتند که مرحوم میرزا (قدس سره)تشریف بیاورند مسجد و در آن جا سخنرانى نمایند. مرحوم میرزا (قدس سره)از آنان عذر خواست; لکن آنان اصرار کرده و نهایتاً مرحوم میرزا (قدس سره)قبول کردند. و بر منبر رفته و وعظ و خطابه را شروع کردند جوانى ۲۲ ساله با آن سیماى ملکوتى آن چنان کلمات را اداء مى کردند که شنونده اى را میخکوب مى کرد. او در سخنرانى از فضائل اهل بیت(علیهم السلام) گفت. از کمال و اخلاق صحبت کرد و با کمال تواضع و فروتنى مردم را به سوى سعادت اخروى راهنمائى مى کرد. با این سخنرانى مرحوم میرزا(قدس سره) آنچنان در دل مردم جاى گرفت که برادر مرحوم میرزا (قدس سره)مى گوید: هنوز لذت آن لحظه ها را احساس مى کنم که با چه شوقى خطابه مى خواند و مردم را جهت محبت به اهل بیت(علیهم السلام)و آگاهى و تهذیب نفس دعوت مى کرد. البته ایشان در ابتداى منبر با کمال تواضع و فروتنى خود را در مقابل حضار ناچیز فرض کردند و از همه عذر خواستند که در محضرشان منبر مى رود و واقعاً مرحوم میرزا (قدس سره)مصداق کامل و بارز آیه شریفه قرآن بود که فرمود: «لَوْلا نَفر مِنْ کُلّ فِرْقَة مِنْ طائِفَة لِیَتَفَقّهوا فِی الدِّین فَلْیَنْظُرُوا قَوْمهُمْ اِذا رَجِعُوا اِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون.»

آنگونه این جوان با استعداد، متقى، متدین و متواضع سخن مى گفت که نفسها در سینه ها حبس بود نگاه محبت آمیز پدر مرحوم میرزا(قدس سره) در پاى منبر گوش دادن به سخن فرزندى که به قم فرستاده بودند تا با کسب علم جهت خدمت به تشیع گام بردارد واقعاً مرحوم میرزا(قدس سره) از آن سن جوانى شخصى شاخص و کامل بود و به هر جهت از جودش نظر مى شد به وضوح نشانه هاى کمال نمایان بود و آنگونه زحمت کشید و عمر خود را صرف علم و دانش کرد که آثار و برکاتشان امروز نمایان است.

منبع:fa.tabrizi.org



 مرحوم میرزا(قدس سره) و کتاب رجال

فرزند مرحوم میرزا (قدس سره) مى گوید: یک روز صبح مشاهده کردم که مرحوم میرزا(قدس سره) بسیار شاد هستند، وقتى از ایشان سؤال کردم: آقا! به نظر مى رسد که الحمدلله امروز سر حال هستید! مرحوم میرزا(قدس سره)فرمودند: دیشب در عالم خواب، مرحوم استاد الفقهاء والمجتهدین سید خویى(قدس سره) را مشاهده کردم و حدود ربع ساعت با هم گفتگو کردیم و در عالم خواب صحبت ها و سؤالات بسیارى مطرح شد و بعد از رد و بدل شدن بعضى صحبت ها که سال ها در پى جواب آن بودم، ناگهان مرحوم سیّد خویى(قدس سره) سؤال کردند که چرا کتاب «رجال» را کامل نمى کنم. گفتم که دیگر حال ندارم و به خاطر مریضى نمى توانم آن را به پایان برسانم. ایشان فرمودند: تتمه را شروع کنید به شما کمک خواهد شد! و از این رو بعد از آن روز، مرحوم میرزا(قدس سره)«رجال» را ادامه داد و توانست عمده مطالب آن را جهت چاپ مهیا نمایند که ان شاء اللّه در آینده نزدیک در اختیار فضلاء قرار خواهد گرفت.

دانلود موسوعه رجالی

down

 

برگرفته از کتاب زندگی نامه استاد الفقهاء و المجتهدین میرزا جواد تبریزی (ره)



یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: ::  نويسنده : یاسین غفاری

 

میرزاى تبریزى(قدس سره) و شیوه تدریس
ایشان اگر احساس مى کردند شاگردى مستعد است برایش وقت مى گذاشتند و به اشکالاتش گوش فرا داده و پدرانه پاسخگو بودند و به برکت شیوه و عنایت استاد به شاگرد، امروز افتخار سکان دارى حوزه به دست شاگردان آن فقید راحل است.

مرحوم میرزا(قدس سره) روش درسشان مجتهدپرور بود و هرکس در درس ایشان حاضر مى شد طى یک سال درس، مطالب فراوانى کسب مى کرد و موفق مى شد با دست پر، محفل درس را ترک کند. طریقه درس مرحوم میرزا(قدس سره) به نحوى بود که شاگرد را مجبور به تلاش مى کرد. اهمیت به شاگرد از ممیزات درس ایشان بود.



ادامه مطلب ...


 

امان از آتش جهنم
مى خواهم به واسطه حمل فقه آل محمد (صلى الله علیه وآله) و احادیث اهل بیت (علیهم السلام)،دست هایم از آتش جهنم در امان باشد
فقیه مقدس، میرزاى تبریزى (قدس سره) معمولاً جهت درس، «وسائل الشیعه»، مرحوم شیخ حر عاملى (قدس سره) و کتاب «عروة الوثقى»، مرحوم سید یزدى (قدس سره) را با خود حمل مى کردند.
فاضل محترم، حجت الاسلام شیخ غلامحسین فشارکى مى گوید: صبح، قبل از درس مرحوم میرزا(قدس سره) به دفتر آمدم، مرحوم میرزا(قدس سره)هنوز به جلسه درس تشریف نبرده بودند. با ایشان جهت رفتن به درس همراه شدم، وقتى مى خواستند درب اتاق خود را ببندند، مشاهده کردم که در دست مرحوم میرزا کتاب است و به سختى مى توانند قفل درب اتاق را ببندند. کتاب ها را از دست مرحوم میرزا (قدس سره)گرفتم و آقا درب را به آهستگى بستند، بعد مرحوم میرزا (قدس سره)به من فرمودند: «کتاب ها را به من برگردانید!» گفتم: «آقا! دست من باشد، سنگین است» مسجد اعظم به شما تحویل خواهم داد.» ناگهان دیدم مرحوم میرزا(قدس سره)فرمود: «کتاب ها را بدهید. این دو کتاب، یکى فقه آل محمد (صلى الله علیه وآله) و دیگرى احادیث اهل بیت (علیهم السلام)است. مى خواهم آنها را با دست هاى خود حمل کنم که دست هایم از آتش جهنم در امان باشند». آن گاه شروع کردند به اشک ریختن و این حرف آقا سخت در من اثر گذاشت و همیشه این جمله مرحوم میرزا(قدس سره) را تکرار مى کنم که فرمود، یکى فقه آل محمد(صلى الله علیه وآله) و دیگرى احادیث اهل بیت(علیهم السلام)است.

منبع:fa.tabrizi.org



 



 

حجت الاسلام والمسلمین شیخ نورى مى‏گوید: یکى از طلاب آذربایجان به من نقل کرد که: یک روز میرزاى تبریزى‏ قدس سره را قبل از نماز صبح دیدم که به طرف حرم حرکت مى‏کنند و تنها هستند. خیلى این صحنه مرا تحت تأثیر قرار داد. تصمیم گرفتم چند روزى صبح ها با قدم زدن پشت سر مرحوم میرزاقدس سره وى را همراهى کنم.

روز سوم کنجکاو شدم که مرحوم میرزاقدس سره چه چیزى را با خود زمزمه مى‏ کند. خودم را از پشت سر به میرزا قدس سره نزدیک کردم و شنیدم که کلماتى را به زبان آذرى زیر لب مى ‏گویند. سعى کردم گوش بدهم چه مى‏گویند. ناگهان دیدم خطاب به امام زمان‏علیه السلام کرده و با آن امام زمزمه مى‏کند و با صداى حزین مى‏گوید: اى مولا و مقتداى من! اى سرور و آقاى من! همان گونه که مرحوم علامه امینى‏ قدس سره در مقابل ضریح حرم امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب‏ علیه السلام مى ‏ایستاد و خود را عبد و بنده مخلص و کوچک شما خطاب مى‏ کرد، من هم خود را بنده ناچیز و فقیر مخلص و کوچک شما مى‏دانم. عنایتى کنید و توفیق دهید این مسئولیتى که بر دوش داریم را به نحو احسن انجام دهیم، اى امام زمان علیه السلام! عنایتى بنمایید. این شخص مى‏گوید: این کلمات مرحوم میرزا قدس سره سخت در من اثر گذاشت که چگونه نیمه شب پیر ولاء با امام زمان‏ قدس سره زمزمه مى‏ کند و با وجود مقام والا و احترامى که در حوزه، خود را ناچیز شمرده و با خشوع و خضوع طلب عنایت مى‏کند، یادش گرامى و راهش پر رهرو باشد.

برگرفته از کتاب درسهایی از استاد الفقهاء و المجتهدین میرزا جواد تبریزی (ره)

منبع:fa.tabrizi.org



 

خطیب شهیر حجت الاسلام شیخ حیدر مولى مى‏گوید: بعد از زیارت عتبات مقدسه به قم مشرف شدم و با توجه به موضع شجاعانه مرحوم میرزاقدس سره در قضیه دفاع از حضرت زهراعلیها السلام تصمیم گرفتم خدمت ایشان برسم، از این رو در دفتر معظم له حاضر شده و با استقبال گرم مواجه شدم. مرحوم میرزاقدس سره همین که فهمید من از روحانیون لبنانى و از خادمان منبر امام حسین‏ علیه السلام مى‏باشم، مرا در آغوش گرفت و از وضعیت عراق و به خصوص عتبات سؤال کردند که زیارت شما چگونه بود و چه مشاهده کردى. سفر خود را براى ایشان تشریح کردم و گفتم که توفیق یافتم که به سرداب حرم »ابوالفضل العباس‏ علیه السلام« داخل شوم و منظره عجیبى مشاهده کردم. همین که این حرف را زدم، دیدم مرحوم میرزاقدس سره چهره‏اش عوض شد و اشک در چشمانشان جمع گردید و خیره شدند که بینند چه چیزى را مشاهده کردم. براى مرحوم میرزا (قدس سره) نقل کردم که وارد سرداب شدم وآب دور قبر مطهر را فرا گرفته بود، قبر مطهر حضرت ابوالفضل العباس‏ علیه السلام درون آب پنهان شده بود، به سقف نگاه کردم، دیدم سقف هیچ گونه استحکامى ندارد، ولیکن به برکت وجود آن امام فداکار حرم مطهر حضرت ابوالفضل ‏علیه السلام استوار، ثابت وپابرجا است.
ناگهان دیدم مرحوم میرزاقدس سره اختیار خود را از دست داد و شروع به گریه کرد؛ به طورى که ترسیدم حالشان دگرگون شود. در فکر فرو رفتند و آن قدر منقلب شدند که به نظر مى‏رسید صحنه مقابل چشم ایشان مجسم شده است. در سیماى این مرجع راحل حبّ اهل‏بیت‏ علیهم السلام موج مى‏زد، در عشق زیارت مى‏سوخت و اشک ها را پاک مى‏کرد و مى‏فرمود: حضرت ابوالفضل‏ علیه السلام چه فداکارى‏ها کرد؛ به آن حضرت توسّل کنید که حلّال مشکلات است. به تمام معنا دین را یارى کرد و با فداکارى او در کربلا امام حسین‏ علیه السلام هیچ گاه احساس تنهایى نمى‏کرد تا اینکه فرمود: »یا حُسین اَدْرِکْ اَخاک«، آن گاه میرزا (قدس سره) شروع به اشک ریختن کرد و آرزوى خود را براى زیارت ابراز کرد و فرمود: ایّامى که ما نجف بودیم، هر شب جمعه موفق مى‏شدیم به زیارت امام حسین‏ علیه السلام و ابوالفضل العباس‏ علیه السلام نائل شویم؛ ولیکن الان این توفیق از ما سلب شده است. آرزو دارم به نجف برگردم و در کنار قبر ائمه ‏علیهم السلام درد دل کنم. اما مرحوم میرزاقدس سره به دلیل وضعیت امنیتى عراق تا هنگام وفات موفّق به سفر به عتبات نشدند، ایشان مصداق بارز عشق به اهل بیت ‏علیهم السلام بوده و سربازى مخلص و فداکار و آماده براى آن خاندان بودند و تا آخرین لحظات از مبانى حقّه تشیّع و مسلّمات مذهب دفاع کردند و در مقابل مشرکین ایستادند.

منبع:fa.tabrizi.org  



یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: ::  نويسنده : یاسین غفاری

   

مرحوم میرزا(قدس سره) و کمک به متوسّل به حضرت معصومه(علیها السلام)
حجت الاسلام والمسلمین داوود محقق به نقل از یکى از طلاب حوزه علمیه قم مى گوید: «روزى جهت معالجه، عزم سفر به تهران داشتم. فقط دوازده هزار تومان پول از شهریه مانده بود. صبح قبل از اذان صبح به حرم رفتم و بعد از خواندن نماز فکر این بودم که از چه طریق و از چه راهى از کسى قرض بگیرم، به همین جهت، صبح به حرم رفتم تا بتوانم یک نفر آشنا پیدا کنم. متأسفانه در داخل حرم آشنایى پیدا نکردم. کنار ضریح بى بى، حضرت معصومه (علیها السلام)رفتم و از او کمک خواستم. گفتم: بى بى! تو عنایتى کن و به فریاد ما برس. به هر حال نا امید از حرم خارج شده و در نزدیک مدرسه «خان» منتظر ماشین ایستادم. آن گاه مشاهده کردم که فقیه مقدس، مرحوم میرزا جواد تبریزى (قدس سره) از بازارچه کنار مدرسه خان (گذرخان) خارج شد و مرا صدا زد و یک بسته اسکناس به من داد و گفت: «اى شیخ! این مبلغ متعلق به تو مى باشد.» مبلغ را شمردم، دیدم براى سفرم کافى مى باشد. بسیار خوشحال شدم و سخت منقلب گشتم که چگونه بى بى، حضرت معصومه(علیها السلام) به فکر ما مى باشد. سرانجام با خوشحالى همسر و بچه ام را برداشتم و جهت معالجه به سمت تهران حرکت کردم. هیچ گاه این تفضل حضرت معصومه(علیها السلام)را که به واسطه مخلص درگاهشان صورت گرفت فراموش نمى کنم. رحلت این عالم ربانى بر قاطبه مردم مخلص و ولایى; به خصوص حوزه هاى علمیه ضربه بزرگى بود و هر چه مى گذرد، شخصیت این عالم جلیل القدر در قلب مردم بیشتر جاى مى گیرد ولیکن افسوس که او اکنون میان ما نیست!



 

استحضار و تسلّط بر مسائل و مبانى فقهى ویژگى درسى و علمى میرزاى تبریزى(قدس سره)

حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسنعلى خزائلى مى گوید:
وى از قدرت تبیین و تفهیم مطالب و رد و اثبات آن برخوردار بودند. به خاطر حافظه قوى و کثرت ممارست و مداومت در بحث و تدریس و عنایات پروردگار، پاسخ هر مطلب را حاضر داشتند.

ژرف اندیشى
استاد تبریزى در بیان مسائل و ریشه یابى مباحث دقیق و عمیق بود با پرهیز از زوائد به عمق مباحث و لایه هاى زیرین آن مى رسید و شنونده را سرگردان نمى گذاشت.



ادامه مطلب ...


    

بر هر مسلمانى لازم است در تمام دوران عمر برنامه خود را طبق موازین و احکام دین مبین اسلام تنظیم نماید از قبیل تحصیل علم، کار، عبادت، انجام واجبات، فراگیرى احکام دین، اخلاق و تهذیب نفس زمانى هم براى امور حلال دنیا قرار دهد. گفتنى است طالب علم با برخوردارى از استعداد مناسب، استاد خوب رعایت تقوا، تلاش و پرهیز از تشییع اوقات ان شاء الله به موفقیت نائل مى گردد.
سعى کنید یاد خداوند متعال و قیامت را در دل خود زنده بدارید و از معاشرت با اشخاص و دوستان ناشایست و کارهایى که دل را سیاه و سلب توفیق مى کند و از مجالس معصیت اجتناب نمایید. با دورى از گناه و عمل به وظائف شرعیه که در رساله عملیه ذکر شده است، رضایت پروردگار حاصل خواهد شد. محاسبه اعمال را حتى المقدور سرلوحه و خاتمه اعمال خود قرار دهید با تلاش در راه تحصیل و توکل به خداوند متعال و توسل به ائمه اطهار(علیهم السلام) از جوانى و سرمایه زودگذر عمر مراقبت نمائید و فرصت ها را غنیمت شمارید.
سفارش به رعایت تقوا و نمازها، خصوصاض نماز اول وقت که نقش اساسى در توفیق انسان دارد.
طلاب عزیز به دنبال استادى بروید که از علم و عمل او درس بگیرید. از حضور در مجالسى که خدا را از یاد انسان مى برد اجتناب کنند، قصدتان در تحصیلات خدمت به دین و مذهب حقه بر حق تشیع باشد.
بینش سیاسى را هم با فراگیرى از اهل خبره متدین و با تجربه مى توان به دست آورد، به صورتى که دین قربانى سیاست نشود.
براى ارتقاء معنویت و استفاده از مطالب اخلاقى و تهذیب نفس به معراج السعادة مرحوم نراقى که مرحوم شیخ قمى آن را خلاصه کرده اند و به منابع ادعیه رجوع کنید. مهج الدعوات، مصباح الزائر، اقبال الاعمال مرحوم سید بن طاووس، مصباح المتهجد مرحوم شیخ طوسى، المصباح والبلد الأمین مرحوم کفعمى، مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمى و زاد المعاد مرحوم مجلسى. و هر کتابى که در جهت نیل به کمال و توفیق در تحصیل مؤثر است از اهلش سؤال کنید.



 

معروف بود وقتى که فقیه اهل بیت، میرزاى تبریزى قدس سره در مجلس روضه حاضر مى شدند به شدّت گریه مى کردند؛ به طورى که تأثیر عجیبى بر حاضرین در آن مجلس مى گذاشت و طلّاب، به خصوص طلّاب جوان غرق در چهره ى نورانى این فقیه مى شدند که چگونه در مصایب اهل بیت (علیهم السلام) همچون ابر بهارى اشک مى ریزند. و این جاى تعجّب ندارد که دلسوخته اى در فراق محبوبش نه تنها اشک، بلکه خون بگرید، محبوبى که نه تنها در قلب آدمیان عاشق، بلکه در قلب تمام مخلوقات عالم هستى جایى به خود اختصاص داده، به وسعت آسمان ها که حتى جن و انس، دیو و دد بر حسین (علیه السلام) مى گریند، این نه صرف ادعاست که شیخ الائمة، رئیس مذهب فرمود: »بَکَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الطَّیْرُ وَ الْوَحْشُ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیّ (علیه السلام) حَتَّى ذَرَفَتْ (۱۳) دُمُوعُهَا« (۱۴) .
مرحوم میرزا (قدس سره) با توجّه به عشق و علاقه به گریه کردن در مصایب خاندان ختم الرسل صلى الله علیه وآله، همیشه به فرزند خود مى فرمودند: به منبرى ها بگویید بیشتر روضه بخوانند. ایشان عاشق روضه ى اهل بیت (علیهم السلام) بودند و با کمال تواضع با آن دستمال سیاهى که وصیّت کرده بود در قبر همراهشان دفن شود، اشک هاى خود را پاک مى کردند و با آن حالت ملکوتى، فانى در حب اهل بیت (علیهم السلام) مى شدند و در مظلومیت آنان به شدت اشک مى ریختند و علاوه بر آنکه خود گریه شدید مى کردند توجه داشتند که حاضرین هم حالت بکاء به خود بگیرند و اگر مشاهده مى کردند کسى بى تفاوت نشسته است یا خود تذکر مى دادند یا به دیگران اشاره مى کردند که تذکر دهید، دوست داشتند مجلس روضه به طول انجامد و هر پنج شنبه صبح ها مجلس عزا در دفتر اقامه مى کردند و خود عاشقانه در آن شرکت مى کردند و به مقام والاى اهل بیت (علیهم السلام) عرض ادب داشتند.



 

حضرت آیة الله العظمى مکارم شیرازى در سال 1305 هجرى شمسی  در شهر شیراز در میان یک خانواده مذهبى که به فضائل نفسانى و مکارم اخلاقی معروفند دیده به جهان گشود.

جدّ اعلاى ایشان » حاج محمّدباقر« که از تجّار شیراز به شمار مى رفت، در «سراى نو» شیراز به تجارت اشتغال داشت، لباسى شبیه لباس روحانیّت مى پوشید و پیوسته در مسجد «مولاى» شیراز به جماعت حاضر مى شد و مورد تکریم و احترام و اطمینان بود. جدّ ایشان مرحوم  »حاج محمّد کریم«  فرزند حاج محمّدباقر که او نیز عمّامه اى بر سر داشت و در بازار در اثناى کار، کلاه پوستینى بر سر مى گذاشت، در «سراى گمرک» شیراز و سپس در» بازار وکیل» به تجارت مشغول بود، همواره در مسجد «مولاى» شیراز در نماز جماعت شرکت مى کرد و از مرتبطین و نزدیکان مرحوم آیة اللّه العظمى حاج شیخ محمدجعفر محلاتى رحمه الله پدر مرحوم آیة اللّه العظمى حاج شیخ بهاءالدین محلاتى و مرحوم آیة اللّه حاج سیدمحمدجعفر طاهرى رحمه الله به حساب مى آمد.

پدرشان حاج محمد علی او نیز از تجار معروف شیراز بود استاد در مورد پدرشان چنین می فرمایند:

»پدرم علاقه زیادى به آیات قرآن داشت در دورانى که در مدارس ابتدایى تحصیل مى کردم، گاهى شبها مرا به اطاق خودش فرامى خواند و به من مى گفت: ناصر! کتاب آیات منتخبه و ترجمه آن را براى من بخوان (این کتاب مجموعه آیاتى بود که توسّط بعضى از دانشمندان، انتخاب شده و در زمانرضاخان در مدارس به عنوان تعلیمات دینى تدریس مى شد) من آیات و ترجمه آن را براى او مى خواندم و او لذّت مى برد«.

نبوغ استاد از اوایل کودکى امرى مشهود بود و در هر مرحله از مراحل عمرش آشکارتر مى گشت.

 



ادامه مطلب ...


 

ولادت

معظم له در روز ۹ ربیع الاول سال ۱۳۴۹ هـ . ق در شهر مقدس مشهد متولد گردید و پدرش به میمنت نام جدّش او را (علی) نام نهاد.
نام پدر گرامیشان مرحوم سید محمد باقر و نام جدّ ایشان كه از بزرگان علم و زهد بوده سید علی میباشد. زندگینامه ایشان را مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در كتاب (طبقات أعلام الشیعه قسمت چهارم ص ۱۴۳۲) ذكر نموده است. گفته شده در نجف از شاگردان مولا علی نهاوندی و در سامرا از شاگردان مجدّد شیرازی و از شاگردان خاص مرحوم سید اسماعیل صدر گردید و در سال ۱۳٠۸ هـ . ق به شهر مقدس مشهد بازگردید و در آنجا مستقر گشت، و از مهمترین شاگردانش، فقید بزرگوار شیخ محمد رضا آل یاسین (قدس سره) میباشد



ادامه مطلب ...


درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حبل المتین و آدرس hablolmatin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 23142
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1